بدو بو دست گلها رو ببین
تارای جون الان که دارم مینویسم داری از سر کولم بالا میری خیلی کلافم کردی خیلی بهم وابسته ای یه دقیقه دسشویی میرم می ایی بالاسرم وای می ستی
قاتل کامپیوتر وموبایلی
اما با تمام این تفاسیر خیلی شیرین و عزیزی گوگولی
تلفن خونه وتمام موبایلامون خرابه
راستی یادم رفت بگم ریموت ماهواره رو زدی تو لیوان چای ریموت به ملکوت والاد رفت بعدش مامان بیچاره رفت از خیابون امام خمینی با مصیبت رریموت خرید
جالی قضیه اینجاس که ریموت خرابه دستت بود تا گریه نکنی هر کی رد میشد تو رو نشون میدادو می گفت بچه رو نگاه کن چه بامزه کنترل تلویزیونشونو آورده بیرون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی