**تارا هدیه لو تک ستاره آسمونی زندگیم**

تارا روز به روز شیطون تر بشه تازه لپ مامان ومیکنه به ما مانش میگه شیطون ین روزال خیلی خوردنی شدی داد میزنی مگی اودم بابا رو بخورم تا به کار بد می کنی مگی منو نگشیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اخر تقلبی به جوری تقلب می کنی انگار چندین ساله که بکب بهت باد داده تو بسابقه بدو بدو بمیشه بکی دو قدم جلو تر وایمیستی کلاس شعر بازی از اول اردیبهشت 92 ثبت نامت کردم با زور که کلاس میری تو کلاس چبد بار میای بیرون اخرشم که باید اسباب بازی ارو جمع کنی به هوایی مامانم به ربع اخرو فرار میکنی عاشق باب اسفجی وپاتریک ودورا هستی همش ما داریم اینارو می بینیم اونقد دوسش داری من این عروسک وندیدم یهو داد زدی مامانه باب اسفنجی دارم به سرم میزنه تولد باب اسفن...

تارایی این روزا خیلی با نمک بامزه شدی راه میری بریزو به باش میکنی دلستر میریزی هی من دسمال میکشم نون می خوری میریزی کلی کلافم کردی وقتی بهت مگم ابی چه کاریه ؟  با مزه میگی ببخشید مامانش منم مگم قول میدی دیگه نریزی مگی قول دادم 0 ولی دباره همون اش وهمون000 مگم تارااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا چی کار کردی؟ می ای بوسم مکنی میگی مامانه قول دادم سرتم هی خم میکنی میگم اصلا باهات قهرم  میای مگی مامان تارا ابه ابه می دییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟ مگم میدم اما برو اشغالارو جمع کن میری جمع میکنی به منم نگاه می کنی هی میگی مامانه قول دادم -مامانه قول دادم 00000 تا دم مترو میرسم کارت کارت کارت عاشق...

از دست تو بچه روز گار برام نداشتی تا سرمو می جمبونم موبایلمو تو هوا می زنی             عینک افتابیم همیشه به چشمت کفشامو می پوشی راه میری        تازه گیا پشت رول میشینی با عینم من ادامو در میاری هی میگی بیب بیب مسواک تو بر میداری هی م خوری مثلا مسواک میزنی ...

عسلم تا  دسشویی داری  با صدای بلند میگی                س اههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه        خیلی زودتر از همه بچه ها گفتی                   آفرین عزیزم      چه قد ه نازه  بیا بیا بیا   همش 20 ماهته        پروانه رو گل گرم پروازه                  زنبور زیبا تارا می...

نی نی کوچول موچول اگه میدونستی الان چه کارای دلنشینی میکنی حتما به من حسودیت میشد که میبینم         دقیقا الان چشمک میزنیا -الان چشمک میزنی چشمک زدنتم ٢ تایی نه تکی البته شما از اواخر اردیبهشت چشمک .زدنو یاد گرقتی دقیقا 9 ماهت بود>   بای بای میکنی (تا از هغاره می خوام بیرون بیام وقتی می گم خدا فظ شروع مکنی با فروشنده بای بای کردن)- بابا بهت یاد داده زبون در می اری ادای منو در میاری گوشی تلفنو بر میداری راه میری اد ب ا دا می کنی تا بهت می گیم الو کن دستتو مشت کرده در گوشت میزاری . تا می گیم بخند چشاتو جمع میکنی میخندی   اگه ...

        بابای بهت میگه:                                 تارا قندک            تارا قندک             تارا قندک        تارا قندک   اخه این روزا خیلی مهربون شدی راه میرم پاهای مارو بغل میکنی وقتی نشستیم هی می یای مارو بوس می کنی باید بهت بگیم دختر مهربون       ...